کد مطلب:53261 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:304

امام علی خانه نشین می شود











قبلاً گفته شد كه بسیاری از بزرگان مكه مخصوصاً آنهایی كه سرسختانه با پیغمبر لجاجت می كردند، در جنگ بدر با شمشیر حضرت علی كشته شدند و آنجا (در مكه) كمتر خانه ای بود كه یك نفر از دست نداده باشد. از این رو آنها از حضرت علی (ع) خیلی راضی نبودند. از طرف دیگر بسیاری از اصحاب بزرگ به علت سابقه ی درخشانش در اسلام با او حسادت ورزیده، با كینه توزی و دشمنی برخورد می كردند. این علتها دست به دست هم دادند و آن حضرت را مجبور به خانه نشینی نمودند.

ابوسفیان قبل از ظهور اسلام قافله سالار قبیله ی قریش بود كه بین مكه و سوریه رفت و آمد می كرد و پس از جنگ بدر در تمام لشكركشی ها به سوی مدینه بر علیه اسلام فرمانده سپاه بود و او بالاخره در فتح بزرگ مكه از ترس جان به خدا ایمان آورد.

او بسیار متكبر و سرسخت و لجوج بود و همه كس را حقیر می شمرد.

وقتی كه پیغمبر (ص) رحلت فرمود، او خارج از مدینه بود و به مجرد اینكه فهمید عده ای از مسلمانان با ابوبكر بیعت كرده اند بسیار خشمناك شد و رفت تا عباس عموی پیغمبر را با پیشنهادی ملاقات كند.

[صفحه 74]

او به عباس گفت: «مردم خلافت را غفلتاً و از بی خبری به قبیله ی تیمی واگذار كردند (ابوبكر از طایفه تیمی بود) و بنی هاشم (طایفه ی حضرت علی «ع)» را از حق خود محروم نموده اند و سپس عمر، این تندمزاج از قبیله ی اودی بر سر ما حكومت خواهد كرد. بیا برویم نزد علی بن ابیطالب و از او خواهش كنیم از خانه بیرون آمده حق مسلم خود را بگیرد.»

آنها به سراغ امام علی آمدند و ابوسفیان گفت: «دستت را به من بده تا با تو بیعت كنم. هرگاه كسی با ما موافقت نكرد من تمام كوچه های مدینه را پر از سواره نظام خواهم كرد.»

این برای حضرت علی (ع) بهترین فرصت بود، هرگاه به حكومت حرص می ورزید (برخلاف گفته ی عمر كه علی (ع) طمع خلافت دارد) و یا هرگاه او می خواست تسلیم هوی و هوس خویش گردد. وقتی كه ابوسفیان یك مرد صاحب قدرت، با ایل و تبار پرجمعیتش با او موافقت می كرد، عهده دار مقام خلافت می شد.

اما امام علی (ع) به علل مشروحه ی زیر به درخواست ابوسفیان رضایت نداد:

1.اساس پیشنهاد او مبتنی بر احساسات دینی نبوده و او اصولاً آدم شروری بود كه حضرت علی (ع) او را خوب می شناخت.

2.در وضعیت فعلی كه مدینه مركز جنگهای داخلی شده و جای مشاجره و ستیزه برای احراز مقام خلافت گردیده و بیشتر مردم احتمالاً به ارتداد (خروج از دین) كشیده شوند در این صورت نام اسلام در همه جا و برای همیشه فراموش خواهد شد.

3.جدایی و اختلاف نظر كه هم اكنون درباره ی مسایل خلافت بین مهاجر و انصار پدید آمده زمان مناسبی بود تا منافقین با شیطنت و سخن چینی اسلام را از میان بردارند.

[صفحه 75]

بنابراین امام علی (ع) ترجیح دادند تا برای فرصتی كه اوضاع و احوال رضایت بخش شود صبر نمایند، به این دلیل ایشان دستشان را برای بیعت بلند نكردند و ابوسفیان با دلیل وادار به موافقت شد.

سكوت و چشم پوشی امام علی (از خلافت) حاكی از خطمشی (روش) بسیار عالی او است تا از اختلاف عقیده و از دین برگشتن مردم جلوگیری كند.

اخیراً چند نفری از نویسندگان[1] مصری اظهار عقیده كرده اند كه بدون شك امام علی (ع) از بسیاری جهات بر سایر اصحاب پیغمبر برتری داشت و اضافه كرده اند كه اگر امام علی بلافاصله زمام امور حكومت را بعد از پیغمبر به دست گرفته بود، سرنوشت مسلمانان غیر از آنچه كه امروز است می بود.

محمود العقاد در كتاب عبقریه الامام می نویسد: «اگرچه تقوی و خلوص و شایستگی امام علی عالی تر از سایر اصحاب بود اما حضرت پیغمبر او را به عنوان جانشین خود صراحتاً معرفی نكرده است و به مسلمانان اختیار داده است تا خلیفه ی خود را انتخاب كنند.»

اما غافل از اینكه عمر خلافت را با آخرین وصیت ابوبكر به دست گرفت و او هم این اختیار را به یك شورای شش نفری واگذار كرد.

اینجانب هم اكنون نامه ای كه دكتر عبدالرّحمن كیالی خطاب به آقای امینی مؤلف كتاب الغدیر نوشته و آن نامه در مقدمه ی جلد چهارم الغدیر به چاپ رسیده به انگلیسی ترجمه می كنم (اینك ترجمه ی فارسی آن را می نگارم).

«تاریخ عرب چیزی نیست جز تاریخ اسلام و اعراب در انجام

[صفحه 76]

وظیفه غفلت كردند تا آن را اصلاح نموده و تاریخ خود را آموزش دهند، زیرا آنچه كه تحت نام تاریخ اسلام است (كه تدریس می كنند)، نه عملی است و نه خالی از تعصّب و اغراض شخصی.

از این رو متأخّرین نقاد (انتقاد كنندگان) قادر نبودند تا از حقیقت و علل اصلی سرگذشتها و حوادث پرده بردارند و ارتباطات تاریخی بین آنها را كشف نمایند. در صورتی كه هدف و نتیجه ی مطلوب تاریخ كشف این چنین علتها و ارتباطات است.»

«دنیای اسلام همیشه نیازمند به آموزش علمی تاریخ بوده تا مسلمانان بدانند چه اتفاقاتی سبب شد فتوحاتی چنین بزرگ در صدر اول اسلام بنمایند.

برای مسلمانان اهمیت دارد تا بدانند چگونه رویدادها رخ دادند و عامل اصلی آنها چه بوده است. مسلمانها باید بدانند كه دولتهای اسلامی به تمدن اسلام چگونه خدمت كرده اند و یا چه ضربه هایی بر پیكر اصلی آن وارد كرده اند و مهمتر از همه ما باید بدانیم چه وقایعی سبب شد كه مسلمانها پس از رحلت پیغمبر اختلاف عقیده پیدا كنند و در این اختلاف و عدم توافق كدام دسته بر حق بودند.

چه شد كه بنی هاشم (خانواده و طایفه ی پیغمبر و امام علی) از حقشان محروم شدند و تأثیر انزوا و كناره گیری او (حضرت علی «ع)» در آموزش و پرورش مسلمانها چه بود؟»

«وقتی كه این سؤالات روشن شد حالا چه كاری باید انجام شود تا اتحاد و نهضت علمی و سیاسی اقتصادی بین كشورهای اسلامی تحقق پذیرد و بعداً آن كارها فراهم شده مورد استفاده قرار گیرند.»

«در نتیجه نسل جدید بتواند آنچه كه میان صفحات كتب تاریخ تاریك و مبهم است، روشن سازد و سپس خطمشی و رفتار امام علی آن

[صفحه 77]

مثل اعلای انسانیت و فرزندان گرامی و پیروانش را پیروی نماید.»

«به عقیده ی من لازم است كه این وظیفه را دانشمندان اسلامی انجام دهند و كتاب شما، الغدیر از آن كتابهایی است كه عمیقاً احكام تاریك و مبهم نویسندگان بی توجه سابق را روشن كرده است. جای تأسّف بسیار است كه تعدادی از تاریخ نویسان قدیم حقایق تاریخی را واژگون كرده و بدین وسیله آنها جوانان معاصر را در ارتباط با این حقایق به گمراهی كشانده اند.»

«نسل جدید بایستی بدانند كه پیغمبر گرامی اسلام، حضرت علی (ع) را به عنوان جانشین و اجرا كننده وصیت نامه خود به طور واضح معرفی كرده است اما اصحاب آن را فراموش كرده و نظرات پیغمبر را رعایت ننمودند و هر آینه به فرمانش تن در داده بودند. سرنوشت مسلمانان غیر از آنچه كه حالا است رقم زده می شد و مسلمانان هرگز گرفتار اختلاف عقیده نمی شدند، یگانگی و وحدت نظر آنها چون یك سپر، آنها را در مقابل مصائب و مشكلات حفظ می كرد.»

«كدام داستانی دلپذیرتر از شرح زندگی مردی كه برای خدا و برای برپا داشتن دین خدا زندگی كرد و كسی كه بیشترین كوشش جهت راهنمایی مردم به راه راست به عمل آورد و برای راهنمایی اولیای امور (خلفا) مخلصانه دریغ نفرمود.»

«محمّد آن مربّی بزرگ بشر چنان جانشینانی می خواست كه دارای كفایت و قدرت ادراك و صاحب جرأت و كاردانی باشند، چنان مردانی كه قادر باشند (با روح خودشان) حد وسط بین دنیاداری و دینداری را پیدا كنند و با همان خوش خوئی كه پیغمبر (ص) داشت، آنها هم بایستی مردم را همچون قرآن به راه راست هدایت كنند و رفتارشان بایستی چون یك مصلح باشد. وصی پیغمبر باید مردی باشد كه خدا و

[صفحه 78]

درستی و حقانیّت در مقام قضاوت را فراموش نكند و قدمهایش از راه راست در برابر خویش و بیگانه و در زمان شكست یا غلبه سست نگردد و كسی كه قادر باشد تا مطابق عقل و خرد و درستی و صداقت نسبت به رعایا تصمیم بگیرد و از هوای نفس و آرزو دوری كند.»

«اما متأسفانه بایستی گفته شود كه اعراب تنها فرصت تاریخی را از دست دادند و كاری كردند كه برخلاف خواست پیغمبر بود و بدین وسیله تلفات و ضایعات اسلام بیش از آنچه كه بتوان وصف كرد بزرگ شد.»

«اسلام در آغاز رشد و نمو با منازعه و دعوا تمام نیروی خلاقه اش را از دست داد و هر آینه آنها با هم منازعه و كشمكش نمی كردند تمام جهان را در نیم قرن اول قتح می كردند. در حال حاضر لازم است دانشمندان اسلامی از حقایق تاریخی پرده بردارند و علل وقایع را شرح دهند و بعد از اینكه به یك نتیجه معقول رسیدند، به مسلمانان بی خبر كردار، رفتار و گفتار امام علی (ع) آن بهترین نمونه انسانیت را نشان دهند، آنها بایستی به طور صحیح زندگی و حكومت جانشین و پسر عموی پیغمبر را منتشر سازند.»

«صفات انسانی و اخلاقی او بایستی منتشر شود زیرا او نمونه اعلای دین اسلام بود. خداوند به او علم و تفسیر قوانین دینی و فصاحت و بلاغت تفویض نموده و در حقیقت شمشیر پیغمبر (ص) بود بر علیه دشمنانش او مردی با عزم و اراده بود كه ثبات و پایداری او هرگز با حرص و تهدید متزلزل نمی گشت.»

«امامی كه دوستی او بر ما فرض است، چنانكه قرآن می گوید: "(خطاب به پیغمبر) بگو من از شما پاداشی برای رسالت خود درخواست نمی كنم جز دوستی و محبت نسبت به نزدیكانم و خداوند او و فرزندان

[صفحه 79]

عزیزش را از هر گناهی پاك نگاه داشته (آنها معصوم هستند)."»

«امروزه دنیای اسلام سخت محتاج است به دانستن صفات مشخصه ی این شخص برجسته تا چون راهنمایی سرمشق گرفته شود و مسلمانان بایستی بدانند كه صفات بی نظیر و خصوصیات معنوی امام علی (ع) بهترین انگیزه ای است برای جوانان تا از سختیها و فسادها جلوگیری كنند.»

«وظیفه ی دانشمندان اسلامی است كه از نویسنده ی الغدیر پیروی كرده به پا خیزند و عملِ بدِ تاریخ نویسان پیشین را جبران نمایند و زندگی با شكوه جانشین گرایی پیغمبر را مدلل سازند.»

اینجانب نویسنده كوشش كرده ام تا گوشه ای از زندگی پربركت آن حضرت را ضمن بیان مقداری صفات انسانی و اخلاقی و رفتار و گفتار آن اعجوبه ی تاریخ كه در گسترش عدل و درستی و صداقت در جامعه تأثیر بسزایی دارد شرح دهم تا چون راهنمایی برای مسلمانان سرمشق و نمونه باشد.

[صفحه 80]


صفحه 74، 75، 76، 77، 78، 79، 80.








    1. عبدالفتاح مقصود و علاء الدین خروفه استادان دانشگاه الازهر قاهره در مجله ی سعد و روزنامه ی الاهرام منتشر كرده اند.